مدح و شهادت عبدالله بن حسن علیهالسلام
وارث دست رحـیم حسن است صاحب خلق عظیم حسن است از شـکـوه جـلـواتـش پـیـداست به خدا سیب دو نیم حسن است هـمــۀ عــرش خــدا مـحــتــاج کـرم طـفـل کـریـم حـسن است یـا "ابـا قـاسـم" "ابـا عَــبـدُالله" نقـش ایـوان حـریم حسن است حـضرت فـاطـمه هم گـریهکن روضۀ سخت یتـیم حسن است نوۀ حیدر خـیـبر شکـن اوست حسن بن حسن بن حسن اوست غـرق در رایـحـۀ یـاس حسین مورد مـرحـمـت خاص حسین مـجـتـبـیزاده مـسـیـحـا دم شد ولی از برکـت انـفـاس حـسین نـذر طـفـلان حـسن میچـرخد همه شب دسـتۀ دستاس حسین پـدری کـرده برایش همه عمر خرج او شد همه احساس حسین کرده پُـر جای حسـن را قـطعاً در دل نازک و حـساس حسین در دلـش غـیـر خـدا هـیچ نبود رونوشتیست ز اخلاص حسین دست خود را علمی دیگر کرد آخرین حضرت عـباس حسین یک نـفـس تا لب گـودال دویـد اولـین گـریه کن اش شـاه شهـید پیش چشمان ترش طـوفان شد گرد و خاکی وسـط مـیدان شد بــازوی فـاطـمــه یــادش آمــد دستش از پوست که آویزان شد نـجــمــه بـا نــالــۀ وا امــاهاش به سر و سینه زد و گریان شد حـرمـلـه باز به زانو رفت و.. کـشـتـن طـفـل یـتـیـم آسـان شد طـرح ذبـح پـسـری لب تـشـنه دور گـودال بــلا عــنـوان شـد زیر تیغ و سپر و نیـزه و تیـر بـدن هر دویشـان پنـهـان شـد عاقـبت پیکـر این طفـل شهـیـد مثل جسم عـمویش عـریان شد در رکـاب عـمـویـش بر نـیـزه سـر او راهـی نـخـلـسـتـان شد آه مـثـل عـمـویـش در گــودال به گـمـانـم بــدنـش شـد پـامـال |